۶۲گ؛ ۳۲س؛ ۶/۱۵* ۵/۲۱سم؛ صفحات مجدول، برگشمار داخل جداول گوشه بالاي صفحات سمت چپ در انتهاي سطر، کشه در برخي نقاط کتاب ديد مي شود
description:
آغاز: بسمله، الحمد لله الذي من علينا بمعرفة الانبياء والائمة المعصومين بالدلايل والبراهين ونجانا برحمتک مضلات الاهواء الفاسدة والمذاهب الباطلة بالصدق واليقين والصلوة علي سيد الانبياء والمرسلين محمد ص وعترته واتباعه الي يوم الدين اما بعد چنين گويد فقير حقير بي بضاعت و غريب مهجور بي استطاعت ابراهيم استرأبادي که چون اين ذره بيمقدار در تاريخ سنه ثمان و خمسين و تسعة مائة شرايط طواف بيت الله الحرام و مراسم ...
بیشتر
انجام:ولاية اهل البيت الذينهم شموس الهداية وبدور الدجي وعلي البرائة من اعدائهم اللئام الملعونين في الاولي والاخري مامول از الطاف عميمه و اعطاف جسيمه شيعيان با صدق و يقين و محبان و مواليان خاندان طيبين و طاهرين آنکه اين مخلص کمترين را که مترجم اين رساله شيفه ناميه است بفاتحه ياد نمايند که مقصوم ازين کلمات نه اظهار فضيلت و شهرت و اعتبار است بلکه غرض استدعاي فاتحه و دعا و استغفار است
بیشتر
انجامه:تمت الرسالة الشريفه در دارالخلافه طهران بسعي و اهتمام اقا رستمعلي طهراني الاصل والمسکن يوم سه شنبه هفتم شهر جمادي الاولي في سنه 1259
يکي از نمونههاي کهن داستاننويسي متون مذهبي که طي آن مبحث امامت در قالب گفتگوي کنيزي با نام حسنيه با ابراهيم بن سيار معروف به نظام نگارش يافته است. مؤلف اصلي کتاب ناشناخته است و البته صاحب روضات تأليف اين کتاب را به شيخ ابوالفتوح رازي دور ندانسته است. در برخي از نسخههاي خطي نيز صريحا کتاب به وي نسبت داده شده است. از قرار معلوم چنانکه در مقدمه اين ترجمه مي خوانيم اصل عربي کتاب تا سال 958ق. در دست بوده و ابراهيم گرگين استرأبادي نسخه اي از آنرا در دمشق يافته و به فارسي بر ميگرداند و به نام شاه طهماسب صفوي معنون مي دارد. کتاب داستان کنيزي به نام حسنيه را روايت مي کند که از آن بازرگاني شيعه و از ياران و ملازمان جعفر بن محمد صادق ؟ع؟ است که او را در پنج سالگي خريده و به مکتب برده بود و او ده سال به خانم امام جعفر صادق ؟ع؟ رفت و آمد داشته و نزديک بيست سال دانش ها آموخت و بسيار هم زيبا بود. خواجه بسيار تنگدست شد و به کنيز شکايت از تهي دستي خود کرد و به گفته همو او را نزد يحيي بن خالد برمکي و هارون الرشيد برد و بهاي او را صدهزار دينار زر خليفتي گفت و در پاسخ هرون هم گفته بود که او با همه دانشمندان مي تواند مناظره کند و آنها را ملزم سازد. باري او در نزد هرون الرشيد با دانشمنداني مانند قاضي ابويوسف يعقوب بن ابراهيم شاگرد ابي حنيفه و شافعي و ابراهيم بن خالد عوني گويا ابراهيم بن خالد کلبي بغدادي که در پايان رساله ابارهيم نظام مي شود و دو دانشمند ديگر گفتگو نموده و بر آنها چيره گرديده است و در پايان گفتگو حق بودن مذهب شيعي بر همه آشکار مي شود. در اين رساله بسياري از استدلال هايي که در کتب جدال و کلام شيعي آمده است ديده مي شود.. قديميترين نسخه خطي که تا کنون از اين کتاب يافت شده نسخه کتابخانه شاهچراغ شيراز به شماره 263 مي باشد که گويا به تاريخ 958ق. کتابت شده است. اين کتاب براي اولين بار به سال 1239ق. در تهران و در چاپخانه ميرزا محمد بن ملک الکتاب تبريزي به اهتمام و عنايت معتمد الدوله چاپ و انتشار مي يابد